بیانیه پیرامون اخراج از حزب |
||
(دسامبر ۱۹۲۷) نخستین انتشار: گزارش کنگرۀ پانزدهم حزب، حزب کمونیست بریتانیا، ۱۹۲۸. بازانتشار: کریستین راکفسکی، منتخب نوشته هایی پیرامون اپوزیسیون در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ۱۹۲۳-۳۰ (ویراستار: گاش فاگان)، الیسن و بازبی، لندن و نیویورک، ۱۹۸۰. برگردان: آرام نوبخت در کنگره مطرح شد که ما از حزب کمونیست اتحاد شوروی (CPSU) اخراج خواهیم شد. بنابراین وظیفۀ خود می دانیم که بیانیۀ پیشِ رو را پیرامون موضوع مذکور به اطلاع کنگره برسانیم: (۱) اخراج، ما را از حقوق حزبی بی بهره می کند، اما نمی تواند ما را از وظایفی که هر یک از ما در پیوستن به صفوف حزب بر عهده گرفته بودیم، رها کند. ما همچون گذشته به برنامۀ حزبمان، به سنت های آن و به پرچم آن وفادار باقی خواهیم ماند. ما باید برای تقویت حزب کمونیست و تأثیرگذاری آن بر روی طبقۀ کارگر کار کنیم. (۲) ما اعلام کرده و می کنیم که مطیع تصمیمات کنگرۀ پانزدهم پیرامون انحلال فراکسیون مان هستیم. ما خود را ملزم کرده ایم که در چهارچوب اساسنامۀ حزب، از دیدگاه هایمان دفاع نماییم. ما تعهد کردیم، و اکنون نیز خود را متعهد می دانیم، که منتهای تلاش خود را جهت حفظ وحدت حزب خود کنیم، حربی که در رأس یک دولت کارگری قرار دارد. ما قاطعانه تصمیم به ایجاد یک حزب دوم را که به ما نسبت داده می شود، به عنوان تصمیمی مخالف با دیکتاتوری پرولتاریا و آموزه های لنین رد می نماییم. اخراج از حزب، نه عقاید ما را تغییر خواهد داد و نه برخورد ما با مسألۀ وحدت در حزب کمونیست اتحاد شوروی را. (۳) ما مؤکداً هرگونه ادعایی را در مورد وجود گرایش های ضدّ شوروی در مبارزۀ خود تکذیب می کنیم. همۀ ما، به شکلی، در ساختن دولت شوروی، نخستین کشور زحمتکشان، سهیم هستیم. هدف ما تقویت دولت شوروی بر اساس اتحاد کارگران و دهقانان است. مسیر ما، مسیر اصلاح درون-حزبی است. ما برای پیروزی دیدگاه هایمان، تنها در این مسیر کوشش خواهیم کرد. (۴) در کنگره، به عقاید ما برچسب عقاید منشویکی خورده است. منشویسم در ضدّیت با انقلاب اکتبر بوده و هست، و قهرمان دمکراسی بورژوایی که شکلی از تسلط سرمایه داری است، می باشد. ما در مبارزه برای سرنگونی سرمایه داری و استقرار پرولتاریا شرکت داریم. معنای مبارزۀ درون-حزبی ما بر بستر دفاع از دیکتاتوری سوسیالیستی در مقابل اشتباهاتی قرار دارد که به دنبال آن ممکن است دمکراسی بورژوایی، پس از چند دورۀ سیاسی، بازگردد. (۵) ما صفت «تروتسکیستی» اپوزیسیون را، که ریشه در تلاش های ساختگی و عامدانه برای مرتبط کردن مشکلات عظیم دورۀ ما با اختلافات پیش از انقلاب دارد- احتلافاتی که مدّت هاست از میان رفته و بسیاری از ما ارتباطی با آن نداشته ایم- انکار می کنیم. ما تماماً و به طور کامل بر بنیان های بلشویسم می ایستیم. (۶) ما به خاطر عقایدمان اخراج می شویم. عقایدی که در پلاتفرم و تزهای ما جمعبندی شده است. ما این عقاید را بلشویکی-لنینی می دانیم. ما نمی توانیم آن ها را انکار کنیم، چرا که سیر رویدادها، صحت آن ها را تأیید می کند. (۷) تاکنون بیش از یک هزار نفر از کمونیست های اپوزیسیون از حزب اخراج گشته اند. اخراج رهبران اپوزیسیون از سوی کنگره، نشانۀ اخراج چند هزار نفر دیگر خواهد بود. این اخراج ها- چه کنگره بخواهد و چه نخواهد- به معنای چرخش سیاست حزب به راست، و تقویت طبقات و گروه هایی در کشور خواهد بود که دشمن پرولتاریا و محرک تجاوزات خارجی از سوی امپریالیسم هستند. محدود کردن کولاک، مبارزه با بوروکراسی، و معرفی روزکار هفت ساعته، مواردی هستند که با حذف همزمان عناصری از حزب که همواره طی چند سال گذشته در تلاش برای کاهش قدرت رو به شد کولاک بوده، مصرّانه علیه تحریفات بوروکراسی صحبت کرده و مسألۀ بهبود سریع شرایط کارگران را در دستور روز قرار داده اند، امکان ناپذیر است. تدارک برای دفاع از دستاوردهای انقلاب اکتبر در مقابل یورش امپریالیسم، با بیرون کردنِ همزمانِ آن دسته از عناصر حزب که بورژوازی جهانی را به عنوان دشمنان آشتی ناپذیر خود به حساب می آورد، امکان پذیر نیست. (۸) نظام حزب، که نتیجۀ آن اخراج ماست، ناگزیر به تجزیۀ جدید حزب و اخراج های جدیدتر منجر خواهد شد. فقط نظام دمکراسی درون-حزبی است که می تواند جزئیات یک خط صحیح حزبی را تضمین و پیوندهای آن با طبقۀ کارگر را تحکیم کند. (۹) اخراج طرفداران اپوزیسیون به انضمام سایر ابزارهای سرکوب آن ها، با هدف ریشه کن نمودن عقاید اپوزیسیون در حزب صورت می گیرد. اما تا زمانی که این عقاید، منافع تاریخی پرولتاریا و وظایف اساسی حزب را به درستی منعکس می کند، حتی با وجود سرکوب هم به حیات خود در حزب ادامه خواهد داد و طرفداران جدیدی به دست خواهد آورد. بلشویک های کارگری، قلب حزب هستند. در دورۀ افزایش خطر، صدای آن ها برای سرنوشت حزب و انقلاب تعیین کننده خواهد بود. (۱۰) ما درحالی که از حزب اخراج می شویم، می باید برای بازگشت خود به صفوف حزب کار کنیم. ما معتقدیم که این اخراج موقتی خواهد بود، چرا که توسعۀ بیش تر مبارزۀ طبقاتی و فعالیت های ما، هر عضو حزب را به غیرمنصفانه بودن اتهاماتی که اخراج ما را به بار آورد، متقاعد خواهد کرد. (۱۱) مبارزه درون صفوف حزب کمونیست اتحاد شوروی، نتوانست صفوف کمینترن را بی تأثیر بگذارد. اپوزیسیون، پیروان و سمپات های خود را که درست مانند ما تحت سرکوب قرار دارند، تقریباً در تمامی احزاب برادر کمونیستی دارد. ما شک داریم که مخالفین اخراج شده از سایر احزاب، راه ایجاد یک حزب دیگر، به عبارتی راه تجزیۀ کمینترن را در پیش گیرند. تصحیح اشتباهات و درست کردن خط رهبران می تواند و باید در چارچوب وحدت صورت گیرد. توضیح و روشن سازی صبورانۀ دیدگاه های ما بر اساس حوادث، شرکت فعال در مبارزۀ احزاب کمونیست علیه بورژوازی و سوسیال دمکرات ها، قادر خواهد بود تا در زمان خیزش جدید موج جنبش کارگری، وحدت را در کمینترن که بنیان محکم آن به دست لنین گذارده شده، بازگرداند. (۱۲) ما، ضمن وفاداری به آموزه های مارکس و لنین، و همین طور ارتباط پویا با حزب کمونیست اتحاد شوروی و کمینترن، به اخراج خود از سوی حزب کمونیست اتحاد شوروی با تصمیم قاطعانۀ خود برای مبارزۀ بی وقفه زیر پرچم بلشویکی برای پیروزی انقلاب جهانی، برای وحدت احزاب کمونیست به مثابۀ پیشتازان پرولتاریا، برای دفاع از دستاوردهای انقلاب اکتبر، برای کمونیسم، برای حزب کمونیست اتحاد شوروی و کمینترن، پاسخ می دهیم. ای. اسمیلگا، ن. مورالف، ک. راکفسکی، ک. رادک ۱۸ دسامبر ۱۹۲۷ http://marxists.org/archive/rakovsky/1927/12/statement.htm
|
||